اسیر شده در تاریکی ها


آرشيو مطالب

آذر 1399

آبان 1393

شهريور 1393

اسفند 1392

آذر 1392

ارديبهشت 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

تير 1390

خرداد 1390

ارديبهشت 1390

فروردين 1390

بهمن 1389

دی 1389

آذر 1389

آبان 1389

مهر 1389

شهريور 1389

مرداد 1389

موضوعات

نوشته هایzack

نجوا

other

عکس ها

عناوین مطالب وبلاگ

لینک دوستان

قالب وبلاگ

dream castle

دل نوشته های پسر حوا دختر آدم...

NEO

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

همسریابی

درگاه پرداخت اینترنتی

قالب بلاگفا


نويسندگان
zack


درباره وبلاگ



هوا تاریک است وگویی من از همیشه تنها ترم کنج دیوار چمباتمه زده ام و تنها امیدم رهایی ست
sardeha88@yahoo.com

پیوند های روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

سفارش آنلاین قلیون

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

۶

امروز نوشت

جمله های خنده دار

خ خ خ

o خ خ خ

دوست داشتن

اوشو*

اوشو

بگوییم.نگوییم

عصر

حقیر

آثار هنری از کتی کلین

حیوانات بامزه

خلاقیت

پناهی*

کودکی ها

بهانه

پناهی

؟؟

یک مهندس نابغه!!!!!

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 684
بازدید کل : 47503
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1



۶

بعد از شش سال!!!!!

یادم رفته بود همچین وبلاگی ام دارم

چه هدفی داشتم از داشتنش!!!!

 

 



نوشته شده توسط zack در چهار شنبه 24 / 9 / 1399




امروز نوشت

خیلی خوشحالم.روزایه جدیدی داره واسم شروع میشه.زندگیم حسابی رنگی شده.......دعا میکنم همه خوشبخت باشن و سالم.

منم با خانواده ام همیشه شاد باشم حالا که جمعه دو نفرمون داره سه نفره میشه از همه چی راضیم و خدارو شکر میکنم که انقدر هوامو داره.

ی روزایی تویه زندگیم فکر میکردم آینده ام سیاه و تلخ و ترسناکه.......ولی الان خیلی خوشحال و امیدوارم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته هایzack، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 7 / 8 / 1393




جمله های خنده دار

1-

ایرانی ها وقتی از خونه میرن

میگن : آخیش پوسیدیم تو اون چار دیواری

وقتی برمیگردن میگن : هیچ جا خونه خود آدم نمیشه !!

2-

 

میدونین به کی میگن سایرین؟

 

به کسی که تو سایه

 

می*رینه!

 

نه خدایی میدونستی !؟

 

من برم سراغ اکتشافات بعدیم!

3-

 

بزﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ

 

ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ : ﺣﺎﻻ ﺑﯿﺎ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺭﯼ !

 

 



:: موضوعات مرتبط: other، ،
.:: ادامه ی مطلب ::.

نوشته شده توسط zack در جمعه 28 / 6 / 1393




o خ خ خ

مامانم مودم رو گذاشته توی آشپزخونه

هر وقت کارمون داره دیگه صدامون نمی کنه ، مودم رو خاموش می کنه

یکی یکی از اتاقمون خارج مى شیم !

 

 

اگه دکتر نشدم بخاطر اینکه از ارتفاع میترسم …

 

درسته ربطی نداره ولی فعلا این تنها دلیلمه !

 

 

برنامه روزانه

 

1. از خواب بیدار میشم

 

2. سوار لامبورگینیم میشم

 

3. میرم سر کار

 

4. عصر با عشقم میرم بیرون

 

منم همین کارا رو میکنم ولی به این ترتیب :

 

2

 

3

 

4

 

1

 

 



:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 26 / 6 / 1393




دوست داشتن

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
درست مثل همین باران…که بی سوال …
فقط می بارد…آرام …شمرده شمرده…فقط می بارد…
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است



:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 19 / 12 / 1392




اوشو*
در زندگی، سخت ترین چیز، انداختن گذشته  است. زیرا انداختن گذشته یعنی انداختن تمام هویت، انداختن تمام شخصیت. یعنی انداختن خودت. تو چیزی جز گذشته ات نیستی، تو چیزی جز شرطی شدگی هایت نیستی.گذشته تنها چیزی است که در مورد خودت می دانی. انداختن آن دشوار است ،سخت ترین چیز در زندگی است. ولی کسانی که جرات انداختنش را داشته باشند، فقط آنان زندگی می کنند. دیگران فقط تظاهر به زندگی کردن می کنند.اوشو
 
حقیقت کالایی نیست که توسط مردم خریداری شود. اوشو
 
"شبه انسان" کسی است که همیشه دنبال قدرت مرجع است، همیشه نیازمند دیگری است تا به او بگوید که چه کند. او آماده است اطاعت کند: هرگز آماده نیست انتخاب کند.
برای همین است که فیثاغورث و تمام مرشدان بزرگ دنیا می خواهند که تو انتخاب کنی... اوشو
 
 
گل رزی که در باغ شکوفه می زند برای چیز دیگری شکوفه نمی زند ! و رودی که به اقیانوس جاری می شود برای چیز دیگری جاری نمی شود --جاری شدن لذت بخش است . جاری بودن جشن است. تو در عشقی -- عشق تو را به جایی راهنمایی می کند ؟ لذت عشق از خود آن می آید . نیازی به هدف دیگری نیست . آن برای خودش کافی است . اوشو
 
در دنیا باش ولی از دنیا نباش. در درون چیزی را انباشته نکن، در روح فقیر باش. اوشو
 
یک دروغ کوچک با خود هزار و یک دروغ دیگر می آورد، زیرا تو مجبور می شوی از آن دفاع کنی و از دروغ نمی توان با حقیقت دفاع کرد. اوشو
 
هنگامی که خود را شناختی، به هر کجای دیگر می توانی سفر کنی. سپس به هر کجا که بروی، سعادت در کنار تو است. اوشو
 
اجازه دهید این شعار همیشه مقابل روی شما باشد، اجازه دهید آنقدر عمیق وارد وجودتان شود که حتی به هنگام خواب هم به یاد داشته باشید که: "این نیز بگذرد"... اوشو
 
دنیای اطراف شما بسیار زیبا و فریبنده است و به همین دلیل ما ریشه هایمان را فراموش کرده ایم ولی  این فراموشی به معنای جدا شدن از ریشه ها نیست. اوشو
 
تواضع یکی از موارد لازم و اساسی برای آموختن است. حتی بدون وجود فردی خردمند، در صورتی که شما از تواضع کافی برخوردار باشید موارد بسیاری را فرا خواهید گرفت.اوشو
 
پیش از آنکه مرگ بر در بکوبد، هر آنچه داری تقسیم کن! آیا می توانی ترانه ای زیبا بخوانی؟ بخوان و آن را تقسیم کن. آیا می توانی تصویری را نقاشی کنی؟ نقاشی کن و آن را تقسیم کن. هر آنچه در کف داری... و هرگز کسی را ندیده ام که چیزی برای تقسیم کردن نداشته باشد. اوشو
 
 
انسان حیوان عجیبی اسـت! همه چیز را کاوش می کند ، تا قله ی اورست می رود ، تا قطب شمال و کره ی ماه می رود، اما هرگز به فکر نمی افتد که سری هم به درون خویش بزند! این بزرگترین بیماری ای است که انسان گرفتار آن است. اوشو


:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 18 / 12 / 1392




اوشو
آدم کار خوبی کرد . اگر او در بهشت می زیست و شورش نمی کرد و میوه ی درخت دانش را نمی خورد ، اگر که شخص مهمی می ماند . اگر که بی اراده می ماند . اگر که بی عاطفه و مرده می ماند . .. او کار خوبی کرد . او بیرون آمد . او ریسک کرد . او شهامت نشان داد . او به خاطر آزادی ، بهشت را از دست داد. و این برای هر کسی رخ می دهد . و جامعه هنوز این پدیده ی ساده را درک نمی کند . اوشو
 
زندگی یک معما نیست، یک راز است. می توان پاسخی برای معما یافت، اما راز به گونه ای است که هرگز نمی توان پاسخی بر آن یافت.اوشو
 
یک انسان مذهبی، یک انسان واقعاٌ مذهبی __ نه این مردمان به اصطلاح مذهبی __ کسی است که می گوید، "من نمی دانم" وقتی می گویی "نمی دانم"، باز هستی، آماده ی آموختن هستی. وقتی می گویی "نمی دانم" هیچ تعصبی به این سو یا آن سو نداری.اوشو


:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 17 / 12 / 1392




بگوییم.نگوییم

بگوييم : از اينكه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم
نگوييم : ببخشيد كه مزاحمتان شدم

بگوييم : در فرصت مناسب كنار شما خواهم بود
نگوييم : گرفتارم

بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟
نگوييم : دروغ نگو

بگوييم : خدا سلامتي بده
نگوييم : خدا بد نده

بگوييم : هديه براي شما
نگوييم : قابل ندارد

بگوييم : با تجربه شده
نگوييم : شكست خورده

بگوييم: قشنگ نيست
نگوييم : زشت است

بگوييم: خوب هستم
نگوييم: بد نيست

بگوييم : مناسب من نيست
نگوييم : به درد من نمي خورد

بگوييم : با اين كار چه لذتي مي بري؟
نگوييم : چرا اذيت مي كني؟

بگوييم : شاد و پر انرژي باشيد
نگوييم : خسته نباشيد

بگوييم: من
نگوييم: اينجانب

بگوييم: دوست ندارم
نگوييم: متنفرم

بگوييم: آسان نيست
نگوييم: دشوار است

بگوييم : بفرماييد
نگوييم : در خدمت هستم

بگوييم : خيلي راحت نبود
نگوييم : جانم به لبم رسيد

بگوييم : مسئله را خودم حل مي كنم
نگوييم : مسئله ربطي به تو ندارد



:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 16 / 12 / 1392




عصر

عصر حجر، عصر اطلاعات، عصر ارتباطات، عصر فن آوری، عصر دیجیتال، همه اینا ثابت می کنند که پیشرفت بشر همیشه در عصر صورت گرفته و از صبح زود بیدار شدن، آدمی به جایی نمی رسه!



:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 15 / 12 / 1392




حقیر
 چقدر حقیرند مردمانى كه
 
            نه جرأت دوست داشتن دارند ،
 
                               نه اراده ى دوست نداشتن
 
                                          ونه لیاقت دوست داشته شدن ،
 
                                                           با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند .   


:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در جمعه 14 / 12 / 1392




آثار هنری از کتی کلین

نوشته شده توسط zack در چهار شنبه 20 / 9 / 1392




حیوانات بامزه

نوشته شده توسط zack در چهار شنبه 19 / 9 / 1392




خلاقیت

نوشته شده توسط zack در چهار شنبه 18 / 9 / 1392




پناهی*

 



:: موضوعات مرتبط: عکس ها، ،

نوشته شده توسط zack در شنبه 6 / 2 / 1392




کودکی ها

به خانه می رفت
با کیف 
و با کلاهی که بر هوا بود 
چیزی دزدیدی ؟
مادرش پرسید 
دعوا کردی باز؟
پدرش گفت 
و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد 
به دنبال آن چیز 
که در دل پنهان کرده بود 
تنها مادربزرگش دید 
گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش 
و خندیده بود

حسین پناهی



:: موضوعات مرتبط: other، ،

نوشته شده توسط zack در شنبه 5 / 2 / 1392




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by darkness This Template By Theme-Designer.Com